جدول جو
جدول جو

معنی سنت کردن - جستجوی لغت در جدول جو

سنت کردن
(شُدَ)
ختنه کردن. (ناظم الاطباء). ختان. بریدن. ختن: و طاهر را سنت کردند اندر سنۀ ست و سبعین و مأتین. (تاریخ سیستان)
لغت نامه دهخدا
سنت کردن
ختنه کردن
تصویری از سنت کردن
تصویر سنت کردن
فرهنگ لغت هوشیار
سنت کردن
((سُ نَّ. کَ دَ))
ختنه کردن
تصویری از سنت کردن
تصویر سنت کردن
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ضنت کردن
تصویر ضنت کردن
خساست به خرج دادن، بخل کردن، دریغ کردن، ضنت نمودن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سوت کردن
تصویر سوت کردن
پرت کردن انداختن چیزی را از جایی، محو کردن نابود کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سوت کردن
تصویر سوت کردن
((کَ دَ))
پرت کردن، چیزی را به جای دوری انداختن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سخت کردن
تصویر سخت کردن
Harden, Stiffen
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از سفت کردن
تصویر سفت کردن
Tighten
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از سفت کردن
تصویر سفت کردن
serrer
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از سخت کردن
تصویر سخت کردن
durcir
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از سفت کردن
تصویر سفت کردن
aandraaien
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از سخت کردن
تصویر سخت کردن
verharden
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از سخت کردن
تصویر سخت کردن
mengeras, mengeraskan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از سخت کردن
تصویر سخت کردن
कड़ा करना , सख्त करना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از سفت کردن
تصویر سفت کردن
कसना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از سفت کردن
تصویر سفت کردن
mengencangkan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از سخت کردن
تصویر سخت کردن
endurecer
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از سخت کردن
تصویر سخت کردن
단단하게 만들다 , 굳히다
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از سفت کردن
تصویر سفت کردن
조이다
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از سفت کردن
تصویر سفت کردن
apretar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از سفت کردن
تصویر سفت کردن
拧紧
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از سخت کردن
تصویر سخت کردن
indurire
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از سفت کردن
تصویر سفت کردن
stringere
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از سفت کردن
تصویر سفت کردن
apertar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از سخت کردن
تصویر سخت کردن
endurecer
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از سخت کردن
تصویر سخت کردن
使变硬 , 变硬
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از سفت کردن
تصویر سفت کردن
zaciskać
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از سخت کردن
تصویر سخت کردن
utwardzać, stwardnieć
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از سفت کردن
تصویر سفت کردن
затягувати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از سخت کردن
تصویر سخت کردن
загартовувати , затвердіти
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از سفت کردن
تصویر سفت کردن
anziehen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از سخت کردن
تصویر سخت کردن
verhärten
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از سفت کردن
تصویر سفت کردن
затягивать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از سخت کردن
تصویر سخت کردن
закалять , затвердеть
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از سفت کردن
تصویر سفت کردن
להדק
دیکشنری فارسی به عبری